عقده...

 

اصلا من نمیدونم چرا خدا موقعی که گل آدم رو به پیمونه میزد اینقدر فلکسیبل ساختش که تا زرتی به بیس پن سال میرسن ملت هی همه چی رو اجازه میدن بیاد تو ...یعنی به اخلاق و روحیاتشون هی ملحقات اضافه میکنن و کنترلی هم یوخدور.بنده واقعا نسبت به این مثلا عقده و عقده شناسی پی اچ دی دارم و از بس که تحت هجوم انسانهای عقده ای بوده هستم بنده.حالا چرا؟.من معتقد شدم تو این زندگی وانفسا که آدم باس وقتی ظلم یا بی ادبی یا اجحافی دید بره فیالفور دست خدا بشه و یه سیخی به موضو بزنه که طرف همچی خوش خوشانش نشه اما...این وسط یه هو پام میره رو گاز و از رو طرف رد میشم و چون قبلا حساب همه چی رو کردم و یارو منگنه شده لذا به نسبت عقده ای بودنش سعی میکننه به کل اعمال افعال ما بپیچه و حسابشو صاف کنه.مام از آنجا که شیخ الشیوخ سعدی میفرماید...دهن سگ به لقمه دوخته به...به یه دوتا از لیچارای اینا جواب نمیدیم یا سیخایی که میزنن بلکم بخوابه اما آتیش تیز تر میشه مصداق همون شعر در پیت که میگه :اظهار عجز پیش مادر فلان ابلهی است.....اشک کباب موجب طغیان آتیش آتیشه....پس طبق تجربه جدید تصمیم گرفتیم بچه مار رو زنده نزاریمش و ننشو که کشتیم خودشم له کنیم یعنی چی؟من یه جمله حکیمانه ای دارم که میگم:آقا کار آخرو همون اول بکن...این جمله چراغ هدایت اینجانب گشت و اکنون هر ولدالزنایی که بخواهد بی خود و بی جهت به من گیر سه پیچ بدهد چنان نیشی به ایشان فرو میکنم که تا یک ربع چار چنگولی بماند و مثه خرچنگ گامی زده از جلوی دو چشمم درد بلا شود.اینطوری تو یه مجموعه که هستی همون اول ۲ تا دعوا میکنی و خلاص چون بقیه حساب کار دسشون میاد اما اگه نکنی بعدش وای ویلان!.مخصوصا اینکه طرفات یه مشت آدم عقده ای تو سری خور باشن که البته اینا خیلیم دوس دارن زود روشونو بات وا کنن که بعدش سریع بزنن تو را گ..و...ز ت که همی انگش به فلان بمونی و بعدش برن یه نفس عمیق بکشن که آخ جان خوب دیدیم (ر) بهش و تو باس تا صب تو جات غلط بزنی که کجای کارو اشتب کردی که اینطوری شد و درست برعکس فکر میکنی چون اون کار به علت بیماری روانی یه نفر صورت گرفته و هیچ ربطی به منطق نداره و فقط تو یه خواب شیرینو از خودت دریغ کردی ای نا...شی لا.حالا دیگه خرابیم.برم تا حالمو نگرفتن حالشونو بگیرم.آخه از شما چه پنهون عقده ای بودن یه مزایایی هم داره نه!

نظرات 6 + ارسال نظر
روانی پنج‌شنبه 9 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:00 ب.ظ http://paranoia.blogsky.com

به زبون ساده میگم
زد تو گوشت؟ با مشت بزن تو صورتش
بهت تجاوز کرد؟ خواهر و مادرشو جلو چشمش...
بهت دروغ گفت؟ دودمانشو به باد بده
بهت تهمت زد؟ گند کاریاشو ثابت کن...

خلاصه، بخشش نداریم، انتقام، اونم خفن!!!

پاسخ پااین هس

XIVAGO جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:54 ق.ظ http://armageddon.blogsky.com

منطقی یا فلسفی مینویسی
شاید هم اجتماعی یا سیاسی

ولی با روانی موافقم
نظر قبلی رو میگم
مشخصه که ادم باحالیه

شلم شورباییس داداش

حمید جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:43 ق.ظ http://hamid65.blogsky.com

سلام
ممنون سر زدی
مطلبتو نخوندم چون عجله دارم ولی وقت کنم میام میخونم.
موفق باشی حاجی جان
بای

زور زدی!

مهرداد جمعه 10 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:53 ب.ظ http://khastegari.blogsky.com/

درود بر شما
از اینکه به وبلاگ من سر زدید ممنون.
متاسفانه بخش بزرگی از مردم ما اینطورین. یعنی باید مواظب باشی سوارت نشن.

اوه یا

زهرا یکشنبه 12 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:57 ب.ظ http://xahi.blogsky.com

مرسی.

حقیری جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:28 ب.ظ

گاهی جواب متلک و وقاحت طرفو نمیدی چون میفهمی خیلی حقیر تر و بی ادب تر از اونیه که ارزش جواب داشته باشه .اصلا در حد واندازه ای نیست که بخوای باش بحث کنی! ولی خوب هر از گاهی نوشته هاشو میخونی چون کنجکاوی(شناختن یه دیونه در ظاهر موجه خوب جالبه دیگه).فقطم ادم های عقده ای و خود کم بین با یه عمر عقده حقارت تو هر چیزی دنبال جمله کنایه امیز می گردن تا فوری تلافی کننن.حرف ونظر این موجودات هم برای من یکی که ارزش نداره تا میخوان بگن بگن بگن تا جونشون .. اد.
کنایه که نداشت نهایت سعیمو کردم تا بی ادبیم واضح واضح باشه. راحت شدی؟

نمنه؟!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد