تیکه پرونی..

 

الان که آهوی قلم را بر روی کاغذ جر واجر میکنم فکر میکنم بد نبود که مثلا یه سیم خروجی میدادن پس کله آدم مثه فیلم ماتریکس که تا یه هو یکی فکر کرد که طرف مقابلش تفاهم منطقی باش نداره حداقل سیم پس سر خیر ندیده شو بزنه پس سر بابا ببینه احساسشم همینه آیا؟ 

کلتا ما ملت عجیب تیکه پرونیم و این از بابت غنای فرهنگیمونه که خب هر عبدا...ی بلانسبت معنی بیت این خماهنگون که چون ریم آهنم پالود و سوخت...شد سکاهن پوشش از دود دل دروای من ...رو میدونه و این داستان حدود هزار ساله که زرت و زرت تکرار شده.مثلا حافظ میخواد بگه :آقا تو یزد حال نداد برگردیم شیراز.میگه:دلم از ظلمت زندان سکندر بگرفت...رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم.خب از لحاظ صنعت شاعری و بازی با الفاظ خوبه و در شان مرد خوف و دفنی مثه حافظ هس که اینجوری بگه اما واسه ملت ما یه بدآموزی هایی هم داشته.این فرهنگ کنایات هی اومده بالا و بعضی برهه ها تبدیل به کتاب شده و تو ملت مام دستشونو بد جور به دودره بازی احساسی باز کرده.مثلا شما باس وقتی یه نفر بات حرف میزنه هی یه فیدبک مغزی داشته باشی که ببینی این بابا متلک گفت یا نه!منظور این عمه فلان چی بود؟! ها/...جان..٫¤٪٪×، ...و مرافعه .البته ۹۰ درصد دعوا ها تو مخ انجام میشه و مشتش میاد سر زبون و متلک های ناموسی معمولا ...بله.البته بدم نبوده که ما ملت عادت نداریم مسقیم منظورمونو بگیم و بسکه ح..ش..ر اینو داریم که میون بر بزنیم و همش بیرون گود باشیم خب یه جورایی تیر تپر میکنیم موضوعو و کارمونو میکنیم.حالا این فیدبک متلک باعث شده که هی سوء تفاهم پیش بیاد و اگه دو کفه ترازو مساوی نشه تو یک انتفاضه کلامی یا قهر پیش میاد یا دعوا و شق سومی هم هس که بش میگن عملیات لبخند چرچیل.یعنی یارو رد میده تیکه رو و بعدا با مارموس بازی ننه طرفو عروس میکنه که یارو نفهمه از کجا خورده.خلاصش کنم ما نفهمیدیم چه طو میشه تو این وانفسا هیچکی نیست که داروی اخلاقی با کلمات بسازه...مثلا دونفر داره بینشون سوءتفاهم میشه.الانباس چی کا کرد.دو نفر دارن دعوا میکنن.باس چی کا کرد...یه یارو که داره ترک میکنه داره باز شرو میکنه...باس چی کا کرد.خلاصه یه کتاب ما در این زمینه ندیدیم.مثلا شما دیدین تو دانشگاهها دکترای محبت بدن.یا فوق لیسانس معرفت...به امیدش.در آخر بگم که اگه کسی متلک میگه فقط به خاطر ترسویی و عادتشه و دلیل دیگه ای نداره.متلک ماله آدمای شخصیت  فسقلیه .لاکم ولا بیش.

نظرات 3 + ارسال نظر
سوته دلان دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:30 ق.ظ http://caffee-deltangi.blogsky.com

ممنون از اینکه سر زدید

وبلاگ جالبی دارین...

یا حق و یا هو

جوراب دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 08:30 ب.ظ

واااااااااااااااای من فهمیده بودم خودتی.... می خواستم برات کامنت بذارم شوکه بشی ولی گفتم باشه بعدا.... حسن حساس نه... بذار همون ع ...

ولی من ع نیستم

تابا سه‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:13 ق.ظ http://tabakhanomi@blogsky.com

من اومدم خونتون مهمون خیلی هم خوش گذشت
یه شب شام بیا بلاگ ما

چیزبرگر داری بیام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد